به گزارش شهرآرانیوز، این روایتها هرچند کوتاه، اما باز هم شنیدنی است. روایتهایی که نشان میدهد حضرت علی (ع) چرا جانشین نبی خدا (ص) شد.
ماجرای زره امام علی(ع) و مرد مسیحی
توضیح صحنه: صدای زمزمههای چند نفر كه در محكمه هستند، میآید. صدای نوشتن قاضی هم شنیده میشود.
مرد مسیحی (با پوزخند): میخواهم ببینم خلیفه مسلمین كه خودش را آدمی عادل و منصف میداند، میخواهد مرا متهم كند كه زرهش را دزدیدهام؟!
قاضی: چه میگویی ای پسر ابوطالب!
علی(ع): این برادر برای من عزیز است و او را متهم نمیكنم، اما این زره از آن من است؛ نه آن را فروختهام و نه آن را به كسی بخشیدهام و اكنون آن را نزد این مرد یافتهام. برای همین از او خواهش كردم كه همراه من به محكمه بیاید.
قاضی: خلیفه ادعای خود را اظهار كرد. تو چه میگویی؟
مرد مسیحی: این زره مال من است و ممكن است خلیفه اشتباه كرده باشد.
قاضی: ای علی، تو مدعی هستی و این مرد منكر است. با این حساب بر توست كه برای مدعایت شاهد بیاوری.
علی(ع) (میخندد): قاضی راست میگوید. اكنون باید شاهد بیاورم، ولی شاهدی ندارم.
قاضی: بسیار خب... پس مدعی شاهد ندارد. محكمه بهنفع این مرد مسیحی حكم میدهد. میتوانی زره را نگه داری.
مرد مسیحی: از همان اول هم زره از آن من بود...
قاضی: میتوانید بروید.
راوی: امام علی(ع) و مرد مسیحی از محكمه بیرون رفتند.
توضیح صحنه: صدای عبور مردم، گاریها و معمع بزی میآید. همهمهای آرام در جریان است.
مرد مسیحی: راستش توقع نداشتم خلیفه این حكم را بپذیرد. این رفتاری نیست كه همیشه از این و آن میبینم.
علی(ع): برادر، عدل و انصاف همین را حكم میكند!
مرد مسیحی: تو كه خلیفه مسلمینی، میتوانستی زرهت را با زور هم كه شده است، از من بگیری، ولی با اینكه زره خود را شناختی، این كار را نكردی.
علی(ع): روا نیست مسلمان چنین كاری كند.
مرد مسیحی: اقرار میكنم این طرز حكومت و رفتار از نوع حكومت انبیاست... بگیر ای علی... زره از آن توست. من حقی ندارم...
راوی: مرد مسیحی زره را به علی(ع) داد و در روزهای بعد مردم او را دیدند كه مسلمان شده است و حتی در جنگ نهروان در دفاع از علی(ع) میجنگد.